چگونه باورهای منفی را تغییر دهیم؟ همه ی ما انسان ها باورهای خودمان را داریم و براساس باورهایمان زندگی می کنیم. به طور کلی این باورهای ما هستند که افکار ما را در مورد خودمان، دیگران و دنیای اطرافمان را تحت تأثیر قرار می دهند و نقش پررنگی را در تشکیل احساسات و کارهای ما دارند. بی شک باورهای ما تأثیر مستقیمی بر موفقیت و خوشبختی ما دارند. بنابراین باورها مفاهیم بسیار با اهمیتی هستند که با شناخت واقعی خود، می توانیم به باورهای درونی مان پی ببریم و به کمک تکنیک های تغییر باور، آن ها را تغییر داده و در مسیر رشد و پیشرفت بیشتر قرار بگیریم.
چگونه باورهای منفی را تغییر دهیم؟
در اینجا ابتدا به تعریف مختصری از باور می پردازیم. و در ادامه به شما آموزش می دهیم که چگونه باورهای منفی خود را تغییر دهیم. تکنیک های لازم را در اختیار شما قرارداده و توضیحات لازم را بیان می کنیم. برای شناخت بهتر و دقیق تر خود توصیه داریم که به مقاله ی شخصیت شناسی 9 گانه انیاگرام در این سایت مراجعه فرمایید. زیرا شناخت حقیقی خودتان سبب می شود که باورهایتان را بهتر بشناسید و بدانبد که به دنبال چه چیزی هستید و باورهایتان را برای خواسته های واقعی خود آماده کنید.
فهرست مطالب
- 0.1 باور چیست؟
- 0.2 باورها چگونه شکل می گیرند؟
- 0.3 چطور اعتقادات ما بر رفتار، افکار و احساساتمان تأثیر می گذارند؟
- 0.4 ارتباط تغییر باورهای فردی و قدرتمندسازی ذهن
- 0.5 چگونه باورهای منفی یا محدود کننده را شناسایی کنیم؟
- 1 چگونه باورهای منفی را تغییر دهیم؟
باور چیست؟
باور همان چیزی است که واقعیت می دانید و تمام مواردی را در بر میگیرد که تصور می کنید درست هستند. همه ی انسان ها برای درک بهتر از دنیای اطراف خود و پیدا کردن مسیر درست زندگی از باورهایشان استفاده می کنند و برای حفظ امنیت از اعتقاداتشان بهره می گیرند. به همین دلیل است که پس از یافتن و شکل گیری اعتقادات خود، برای حفظ آن ها تلاش و مراقبت می کنند. همچنین در صورت لزوم می توانید با کمک تکنیک تغییر باور، آن ها را تغییر دهید.
اکنون با مفهوم باور آشنایی پیدا کردید، در ادامه به چگونگی تشکیل باورها می پردازیم و با ارائه تکنیک های تغییر باور، یاد می گیرید که چطور باورهای خود را اصلاح کنید.
باورها چگونه شکل می گیرند؟
باورها به طور کلی از دو روش تجربیات، استنباط و استدلال یا با پذیرش مفاهیمی که دیگران آن را درست می دانند، بدست می آیند. بیشتر باورهای ما در کودکی درونمان ایجاد می شوند. در ابتدای تولد لوح وجودی ما پاک و بدون اعتقادات پیش ساخته است. انسان موجودی تأثیرپذیر است و از محیط اطراف خود تأثیراتی را دریافت می کند که در شکل گیری شخصیت او مؤثر است. انسان ها تقریباً در همه چیز به دنبال معنا هستند و به طور ذاتی کنجکاو می باشند. در اینجا به چند عامل مؤثر در تشکیل باور اشاره می کنیم.
- خانواده:
خانواده، یکی از مهمترین عوامل در شکل گیری باورها است. خانواده اولین جایی است که پس از تولد در آن الگوهای ذهنی و رفتاری تان را دریافت می کنید و به صورت ناخودآگاه این الگوها را مدل سازی می کنید و در زندگی به مرحله اجرا می گذارید. به عنوان مثال فردی که بر این باور است که اگر عطسه کند در حال انجام هر کاری که باشد باید توقف کند و از ادامه آن کار منصرف شود چرا که این الگوی رفتاری در خانواده ی او بوده است یا فردی که خانواده اش بر این باور هستند که زن نباید رانندگی کند او نیز ممکن است تحت تأثیر این باور دوست نداشته باشد همسرش رانندگی کند.
بسیاری از باورها در زمینه معنوی، مذهبی، سلامتی، مالی و… بسیار شبیه به باورهای خانواده ها می باشند و فقط کافی است به نتایج زندگی خود نگاه کنید و ببینید که آیا شما هم دقیقاً همان زندگی را دارید یا اینکه به گونه متفاوتی در حال خلق زندگی خود هستید.
- رسانه ها:
تأثیر رسانه بر باورهای مردم را نمی توان چشم پوشی کرد. رسانه ها با پخش مطالب، اخبار و اطلاعاتی که منتشر می کنند دائماً باورهای افراد را تحت تأثیر قرار می دهند. فیلم هایی که از تلویزیون پخش می شود، ماهواره، تصاویر و مطالبی که در اینستاگرام و فضای مجازی و تمامی شبکه های اجتماعی و… پخش می شوند الگوهای مغزی و ذهنی افراد را تحت تآثیر خود قرار می دهد و در بسیاری از مواقع ناآگاهانه به ذهن و مغز ما جهت می دهند. مثلاً افرادی که تا به حال به چک سفر نکرده است و تصورش از این کشور بر طبق شنیده ها و تصاویری است که تماشا کرده است. تمام باورش بر این است که چک کشوری کوچک با قوانین خشک و محدود کننده است و در مقابل فردی ایرانی که در چک زندگی می کند باورش این است که چک کشوری منظم و با قوانین درست است و برای او بسیار کشور با فرهنگ و پیشرفته ای است.
- دوستان:
دوستان هم در نقش شکل گیری باورها بسیار اهمیت دارند. همه ی انسان از کودکی تا سنین بزرگسالی همواره در حال الگو گرفتن از دوستان خود هستند. اگر دوستان شما در بچگی رفتاری را بر اساس باوری انجام می دادند شما نیز تمایل به انجام آن کار را داشتید و در صورت امکان آن را عملی می کردید. مثلاً در نظر بگیرید شما دوستی داشته باشید که بر این باور است مدرک تحصیلی عالیه داشتن نشانه ی شخصیت انسان است، شما نیز بعد از مدتی سعی می کنید مانند دوستان تان برای آینده تان تصمیم بگیرید زیرا به صورت ناخودآگاه باور او بر شما نیز تأثیر گذاشته و کم کم تکرار این باور در ذهن تان سبب می شود در شما نهادینه شود.
حتماً این ضرب المثل را شنیده اید که « کمال هم نشین در من اثر کرد » دقیقاً به همین نکته اشاره می کند و باید سعی کنید بعد از شناخت باورهای درست و اهدافی که در زندگی دارید، افرادی را برای ارتباط انتخاب کنید که باعث رشد و تقویت شما شوند هرچند افرادی که در سطح شما نیستند به مرور از زندگی شما حذف می شوند و افرادی متناسب با باورهای تان در زندگیتان وارد می شوند.
- محیط و اجتماع:
انسان ها بسته به محیط و اجتماعی که در آن زندگی می کنند باورهایشان هم همان طور در ذهن و مغزشان شکل می گیرد. به طور مثال فردی که در محیطی بزرگ می شود که در آن محیط همه افراد تحصیل کرده هستند و درس خواندن را باعث پیشرفت می دانند به احتمال زیاد او هم همان باور را خواهد داشت. یا فردی که در محیطی زندگی می کند که در آن افراد به دنبال شغل های کاذب مانند قاچاق و… هستند احتمال اینکه باور شغلی او نیز بر این اساس باشد بسیار زیاد است و انتخاب شغلی خود را بر همین اساس قرار می دهد.
پس نمی توان تأثیر محیط و اجتماع را نادیده گرفت. البته استثنائات بسیاری هم وجود داشته اند که توانسته اند بر باورهای خود کار کنند و تغییرات درستی را در باورهای خود ایجاد کنند که امروزه جز افراد موفق و ثروتمند جامعه هستند.
- فرهنگ حاکم بر محیط و اجتماع:
جدا از تأثیر خود محیط فرهنگی که حاکم بر اجتماع و محیط است نیز در شکل گیری باورها نقش قابل توجهی دارد. اگر در فرهنگ یک جامعه استادید را افرادی ارزشمند و مورد احترام بدانند و نقش مهمی را در جامعه دارند ویا باور اینکه افراد کارگر را انسان هایی بی ارزش هستند شکل بگیرد. البته در جوامع با فرهنگ عکس این مطلب به خوبی مشاهده می شود. در جامعه با فرهنگ باور افراد این است که تمامی انسان ها قابل ارزش و احترام هستند.
- مذهب:
یکی از قدرتمندترین و مؤثرترین عوامل در شکل گیری باورها، مذهب است. باورهای مذهبی در جنبه های مختلفی مثل معنوی، جسمی، مالیف روحی و… از زندگی امروزه را تحت تأثیر خود قرار داده است. مانند فردی که مسلمان است و باور دارد که گوشت خوک حرام است و خوردن آن باعث بیماری می شود و ممکن است فرد غیرمسلمان باور داشته باشد که خوردن گوشت خوک مانعی ندارد و همانند گوشت دیگر حیوانات قابل خوردن است.
- سیستم های آموزشی و آموزگاران:
تمامی مطالب در اینجا ذکر شد خود نوعی منبع آموزشی محسوب می شود. منظور از سیستم های آموزشی همان مدارس، دانشگاه ها و تمامی موسسات آموزشی و… می باشند و منظور از آموزگاران معلمان، اساتید و افرادی می باشند که در تمامی این سیستم ها آموزه ها و اطلاعاتی را به افراد انتقال می دهند. مثلاً معلمی را در نظر بگیرید که بر این باور است از فلان رشته نمی توان پول و ثروت کسب کرد و این توصیه ها را براساس تجربه های خو عنوان می کند و دانش آموزان بر این باور می رسند که در فلان رشته تحصیلی به موفقیت مالی نمی رسند.
عوامل مهمی که بر شکل گیری باورها مؤثر است ذکر شد. اکنون می خواهیم به مسئله اعتقادی و تأثیر آن بر باورها مفصل تر بپردازیم.
چطور اعتقادات ما بر رفتار، افکار و احساساتمان تأثیر می گذارند؟
با یه مثال روشن و واضح شروع کنیم. زمانی را تصور کنید که می خواهید از یک خیابان شلوغ عبور کنید. شما به طور خودکار این عمل را انجام می دهید زیرا به شما آموزش داده شده است و باور دارید که این موقعیت می تواند خطرناک باشد، به طور غیر ارادی به هر دو طرف خیابان نگاه می کنید و سپس عبور می کنید.
این یک پاسخ خودکار است. به همین ترتیب، شما صدها و حتی هزاران باور دیگر دارید که افکار و پاسخ های خودکار را رقم می زنند. بسیاری از این باورها درست هستند و در مواقع مختلف به خوبی به شما کمک می کنند اما برخی موارد دیگر هستند که مبتنی بر واقعیت نیستند و فقط به طرز بدی مانع شما می شوند که با کمک تکنیک تغییر باور می توانید این باورهای غلط را جایگزین یا حذف کنید.
وقتی باورهای عمیقی داشته باشید که در ناخودآگاه شما نهادینه شده باشد، مادام به دنبال اثبات اعتبار و تقویت آن ها در درون ذهنتان خواهید بود. چگونگی تفکر، عمل و احساس ما بر اساس این باورها می باشد. به عنوان مثال اگر بر این باور باشید که همه ی گربه ها خطرناک هستند (شاید به این دلیل که در کودکی به شما آسیب رسیده باشد یا والدینتان به شما چنین گفته باشند)، هر کاری می کنید تا با آن ها تماس نداشته باشید. با تکنیک تغییر باور می توانید این باور و هر باور منفی و محدود کننده ی دیگری را تغییر دهید.
باورها می توانند ماهیت قدرت بخش یا محدود کننده ای داشته باشند. اعتقادات محدود یا منفی مانع تحقق توانای های واقعی شما می شوند، جلوی رشد و پیشرفت شما را می گیرند و افکار و احساسات منفی به وجود می آورند. از سوس دیگر وقتی با کمک تکنیک های تغییر باور، باورهای مثبت را جایگزین باورهای منفی می کنید به شما این اجازه را می دهند که قوی تر و قدرتمندتر عمل کنید، به خودتان ایمان داشته باشید و افکار و احساسات مثبت را در خود به وجود بیاورید. به طور خلاصه، باورهای شما واقعیت شما را می سازند.
با این اوصاف بسیاری از مردم نسبت به اعتقاداتشان آگاه نیستند، زیرا هرگز برای تجزیه و تحلیل دقیق آن ها زمان صرف نکرده اند و اطلاعی ندارند که چگونه می توانند باورهای منفی خود را تغییر دهند. تکنیک های تغییر باور نشان می دهد که برخی افراد چگونه با وجود شرایط سخت رشد می کنند و موفق می شوند. در حالی که دیگران شکست می خورند.
برای تان مثال هایی از باورهای محدود کننده و توانمند کننده ارائه می دهیم و شما در نظر بگیرید و ببینید در کدام موقعیت هستید. با نقش تکنیک تغییر باور را ببینید:
باور محدود کننده یا منفی:
- من برای خوشبخت بودن نیاز دارم ثروتمند باشم.
- ساختار بدنم به شکلی است که هر کاری انجام دهم نمی توانم وزن کم کنم.
- من در صورتی موفق خواهم شد که مدرک کارشناسی را داشته باشم.
- سبک زندگی خانواده من در مسیر ساختن آینده ام محدودم می کنند.
- من نمی توانم هیچ حرفه ای را شروع کنم، زیرا سرمایه کافی ندارم.
- من زشت و نخواستنی هستم.
- من برای شروع کردن و انجام کارهای جدید بسیار پیر شده ام.
- من هرگز شخص مناسبی را برای ازدواج پیدا نخواهم کرد.
- اکثر افراد دروغگو هستند و قصد فریب دادن مرا دارند.
- من سخنران خوبی نیستم و اگر روی صحنه صحبت کنم، موجب شرمساری خودم می شوم.
باورهای توانمند کننده یا مثبت:
- من می توانم بدون توجه به شرایط انتخاب کنم که خوشبخت باشم.
- اگر ورزش صحیح و سالم انحام دهم می توانم سالم و سلامت زندگی کنم.
- موفقیت من براساس میزان تلاش و سخت کوشی تعیین می شود، نه بر مبنای تحصیلاتم
- من با تلاش، کوشش کافی و آموزش مناسب می توانم به هرآنچه می خواهم برسم.
- ملاقات آدم های جدید و یافتن یک سرمایه گذار از میان آن ها می تواند کمک خوبی برای من باشد.
- من جذاب و خواستنی هستم.
- فعالیت کردن در این سن به این معنی است که من برای انجام هرکاری تجربه و دانش لازم را دارم.
- فرد مناسبی برای من وجود دارد؛ فقط باید بیرون بروم و با افراد جدید ملاقات کنم.
- بیشتر مردم صادق و مهربان هستند.
- اگر درباره ی موضوعات مختلف تحقیق کنم و به قدر کافی آماده شوم، می توانم به خوبی درباره ی آن ها صحبت کنم.
این ها نمونه ای از باورهای منفی و مثبت بودند. بخاطر داشته باشید که شما براساس اعتقاداتتان فکر، احساس و عمل خواهید کرد. اعتقادات شما
از لحاظ میزان قدرتمندی همانند پیشگویی های دقیق شخصی هستند.
تا اینجا متوجه شدید که اعتقاداتتان تأثیر بسیاری بر باورهای شما دارند پس بررسی اعتقادات بسیار حائز اهمیت است، کاری که بیشتر افراد انجام نداده اند. همچنین شناسایی باورهای محدود کننده یا منفی بسیار مهم است زیرا می توانید با کمی تلاش باورهای توانمند کننده یا مثبت را چایگزین باورهای منفی کنید. زمانی که این باورهای محدود کننده یا منفی باعث ایجاد احساس نارضایتی و عدم پیشرفت شما می شوند، لزومی ندارد که با آن ها زندگی کنید.
ارتباط تغییر باورهای فردی و قدرتمندسازی ذهن
در این قسمت متوجه خواهیم شد که وقت گذاشتن برای قدرتمندسازی ذهن و تغییر باورهای منفی به چه میزان می تواند مهم باشد. به گونه ای که گویا زندگی و سلامتی فرد به این موضوع بستگی دارد. در واقع قدرت ذهن، با تغییر باورهای می توانند بهبود زندگی شخصی و سلامتی فرد را تضمین کنند.
به داستان زندگی سام لوند (Sam Londe) توجه کنید. او به سرطان مری مبتلا شده بود. این نوع سرطان کشنده در سال 1974 شناخته شد. سام چند هفته پس از تشخیص این بیماری در بدنش درگذشت. بعد از کالبد شکافی مشخص شد که او توده های سرطانی بسیار کمی در بدنش داشت؛ به اندازه ای که حداقل برای کشتن او کافی نبود؛ به عبارتی، فقط چند نقطه ی سرطانی در بدن سام پراکنده شده بود، اما در مری هیچ کونه سرطانی وجود نداشت. دکتر کلیفتون میادور ( Clifton Meador)، پزشک وی، اظهار داشت که « من فکر می کردم که او سرطان دارد. او باور کرد که سرطان دارد و همه ی اطرافیان او نیز به این باور رسیدند که سام سرطان دارد. آیا من به نوعی امید سام را از بین بردم؟»
در سال 2014، مجله ی پزشکی نیواینگلند (New England) آزمایشی را منتشر کرد که نشان می داد تظاهر به جراحی می تواند به اندازه ی جراحی واقعی روی بیماران اثربخش باشد. در این مطالعه بیماران داوطلب جراحی زانو با پارگی مینیسک و دردهای ناتوان کننده مورد مطالعه قرار گرفتند. هنگامی که آن ها به اتاق عمل رسیدند، جراحان فنلاندی این تحقیق، غضروف پاره شده را ترمیم کردند یا اینکه تظاهر به انجام عمل جراحی کردند که در این فرآیند محل آسیب برش داده شد و دوباره، بدون هیچ اقدام دیگری، بسته می شد.
همچنین، در صورت شنیدن بیماران یا هوشیار بودن آن ها پزشکان و پرستاران از ابزارهایی استفاده می کردند که صداهای معمولی مورد انتظار را ایجاد می کردند و به این ترتیب وانمود می کردند که برای مدتی روی پای بیمار عمل جراحی انجام می دهند. بیمارانی که تحت عمل جراحی واقعی قرار گرفتند و همچنین بیمارانی که جراحی آن ها ساختگی بود، به یک اندازه بهبود یافتند. این آزمایشات، نشان دهنده ی قدرت تغییر باورها و تأثیرات آن است.
امروزه یافته های بسیاری وجود دارند که نشان می دهند باورهای مثبت یا منفی انسان ها واقعیت وجودی آنان را ایجاد می کنند. این تحقیقات ثابت کردند ذهن انسان می تواند بیولوژی بدن او را بر اساس باورهای ناخودآگاه وی تغییر دهد؛ به بیان دیگر، ساختار بدن هر انسانی به سمتی هدایت می شود که باورهای غالب ذهنی او می گویند.
یادتان باشد که ذهن (افکار) می تواند کوه ها را حرکت دهد. پس باور، افکار، عواطف و احساسات شاد، خوشبینانه، مثبت، صدایی را در درون شما به وجود می آورد که سبب می شود قلب به تپش بیافتد. باعث می شوند پای شما به حرکت در بیاید و شما را به عمل تشویق می کنند. و از طرفی افکار منفی و آسیب زننده را از شما دور می کند و مانع فسردگی در شما می شود.
برخی از تأثیرات تغییر باورهای منفی بر افراد:
- تغییر باورها می تواند احساس قدرت و اعتماد به نفس را افزایش دهد. وقتی باورهای مثبت و امیدوار کننده ای درباره خودتان و قابلیت هایتان ایجاد می کنید، اعتماد بنفس درون شما افزایش می یابد و می توانید بهترین ورژن خودتان را ارائه کنید.
- تغییر باورهایتان می تواند بر روابطتان تأثیر گذار باشد. با داشتن باورهای مثبت و تقویت کننده درباره ی خود و دیگران می توانید روابط بهتری برقرار کنید و رابطه هایتان را تقویت کنید. بی شک این نیز در کسب موفقیت های بیشتر شما تأثیر خواهد داشت. زیرا انسان های اطراف شما هم انسان هایی با باورهای درست تری خواهند بود.
- باورهای منفی و محدود کننده ممکن است شما را از انجام کارهای مهم و بزرگی منع کند و همین باعث درجا زدن شما در زندگیتان شود. با تغییر باورهای منفی و جایگزین کردن باورهای مثبت، شما می توانید خلاقانه تر عمل کنید و به بهترین نسخه ی خود تبدیل شوید و همچنین ظرفیتتان بالاتر رود.
چگونه باورهای منفی یا محدود کننده را شناسایی کنیم؟
اکنون که با برخی از باورهای منفی یا محدود کننده آشنا شدید، وقت آن رسیده است که باورهای منفی خود را شناسایی کنید. لطفا به سوالات زیر دقت کنید و اولین احساسی که به ذهنتان آمد آن ها را یادداشت کنید. این چیزی که در ذهن شما هست خواه خنده دار یا جدی فرقی ندارند این ها سر نخ هایی هستند که ضمیر ناخودآگاه شما به شما می دهد. اگر ایده ای به ذهنتان رسید آن را دنبال کنید. هر کدام از این ها بی دلیل در ذهن شما شکل نگرفته اند پس بسیار اهمیت دارد که سرسری از آن ها عبور نکنید. اگر با خواندن هر سوال خاطره ای یا باوری در ذهنتان شکل گرفت، حتماً آن را یادداشت کنید. اکنون با دقت سوالات زیر را مطالعه کنید:
- چرا بخشی از وجودم باور دارد که من به این بیماری، آسیب، موقعیت خاص یا مشکل نیاز دارم؟
- اگر این شغل را کنار بگذارم، چه کسی دیگر مجازات نخواهد شد که من فکر می کنم باید مجازات شود؟
- اگر از پس این موضوع بربیایم، چه کسی آسیب می بیند؟
- آیا با وجود این مشکل، از برخی جنبه ها احساس قدرت می کنم؟
- آیا رها کردن این باور به معنی فراموش کردن چیزی یا بخشیدن کسی است؟
- بدون عدم تغییر باور غلط و پیامدهای آن، چه چیزی را از دست خواهم داد؟ نکته ی منفی آن چیست؟
- برای بهبود این وضعیت باید چه کار کنم؟ آیا این موقعیت نقطه ضعفی هم دارد؟
ذهن شما ممکن است دچار مقاومت های شود شما باید از خود بپرسید اگر مغز من افکار دیوانه واری در مورد اینکه چرا نباید بهبود پیدا کنم داشته باشد و در حال مقاومت است، این افکار چه چیزهایی خواهند بود؟ پاسخ هایی که به این سؤال می دهید، بسیار عجیب است.
الان باید ایده های بسیاری در مورد باورهای منفی احتمالی ذهنتان در نظر بگیرید. ضمیرناخودآگاهتان را فراموش نکنید زیرا معمولاً ایده های بسیار عالی یا به ظاهر عالی را در مورد دلایل غلبه نکردن بر چالش های خود ارائه می دهد.
چگونه باورهای منفی را تغییر دهیم؟
باورهای منفی و محدود کننده همانند عدم تعادل انرژی در بدن می توانند موانع و محدودیت های زیادی را ایجاد کنند. برای این موضوع جای نگرانی نیست زیرا که راه حل مناسبی برای آن وجود دارد. با تکنیک تغییر باورها می توان به این محدودیت ها پایان داد. برای این منظور کافی است کارهایی را برای آموزش مجدد ذهن انجام دهید که عبارتند از:
1. پذیرش داشته باشید:
اگر شما درگیر الگویی از باورهای منفی هستید، باید بپذیرید که چنین باوری را دارید اما دیگر برای شما کاربردی ندارد؛ همچنین لازم است دلیل چنین اعتقادی را در خود شناسایی کنید. مثلاً این باور به دلیل اتفاقی خاص یا سخنی از جانب کسی یا منابعی که تأثیرگذار بوده است، در ذهن شما نقش بسته است.
2. اعتماد داشته باشید:
بهتر است با ضمیرناخودآگاه خود دوستانه گفت و گویی داشته باشید. اعتماد کنید و او را همراهی دل سوز و مهربان بدانید. بسیار اهمیت دارد که ذهن ناخودآگاه به اندازه ی کافی احساس امنیت داشته باشد و آرام شود تا مسیر ذهنی جدید را بپذیرد و به این ترتیب وارد مسیر تغییر باور شود.
3. جاگزینی داشته باشید:
باوری جدید و قدرتمند را اختیار کنید که می خواهید آن را در ذهنتان جایگزین باورهای منفی کنید تا ضمیرناخودآگاهتان از آن استاده کند. هرگاه بخواهید چیزی را حذف کنید ضمیرناخودآگاه دچار مقاومت شده و احساس نا امنی می کند بهتر است برای این کار به جایگزین کردن بپردازید. در واقع سعی کنید با جکمک تکنیک تغییر باور، گزینه ی دیگری را جایگزین باور منفی کنید تا احساس رضایت بخش تری داشته باشید.
در این جا چهار روش مؤثر تغییر باورها برای جایگزین کردن باورهای منفی یا محدود کننده بیان می کنیم. امید به آنکه مؤثر واقع شده و شما تمرینات لازم را انجام دهید. این روش های تغییر باورها با ارائه پیشنهادات شگفت انگیزی که برای تغییر باورها منفی دارند، شما را وارد دنیای زیباتری خواهند نمود و احساس رضایت درونی شما بیشتر خواهد شد. همچنین می توانید از این روش ها در صورت لزوم به عنوان یک راهکار ترکیبی قدرتمند استفاده کنید.
اولین تکنیک تغییر باور: روش Sweep
اولین روش تغییر باورها Sweep نام دارد. Sweep روشی ساده است که به آرامی و به صورت مستقیم باورهای منفی را با باورهای مثبت در ضمیرناخوداگاه جایگزین می کند. ذهن آگاه و ناخودآگاه انسان درست مانند سیستم بدن برای همکاری با یکدیگر طراحی شده اند. همان طور که می دانید، ساختار ضمیر ناخودآگاه از تجربیات، افکار و پیام هایی که در شرایط تأثیرگذار دریافت کرده است، تشکیل می شود؛ به عبارت دیگر، امکان نفوذ به آن از طریق ذهن آگاه، برداشت ها، مسیرها و موارد دیگر فراهم است. به همین دلیل باید از همان چیزی که ذهنتان را به این نقطه سوق داده است، استفاده کنید تا تغییر باور اتفاق بیوفتد.
با کمک این روش تغییر باورها می توانید دستورالعمل هایی را به ضمیر ناخودآگاه خود بفرستید تا از ذهنتان بخواهید باورهای منفی را که برایتان مفید نیستند، به چالش بکشد. انجام این کاری مانند مدیتیشن است که به طور متمرکز عمل می کند و از طریق آن می توانید روی تغییر باور تمرکز کنید و ایده های جدید را در ذهنتان جایگزین کنید. برای انجام این کار از برخی اصطلاحات خاص استفاده خواهید کرد.
در تکنیک تغییر باور Sweep از کلماتی استفاده میشود که بدن و مغز را به آرامش می رساند و به فرد اجازه می دهد که ساختار داده های ذهنی خود را تغییر دهد. عبارت «من اکنون رها هستم»، که به طور تقریبی در همه ی جمله ها وجود دارد، کلید این مسیر است. در حالت کلی، آزادی خواسته ی طبیعی انسان است و اینکه به هر طریقی در برابر آن مقاومت کند، مخالف عقل سالم است؛ همچنین، ممکن است ضمیر ناخودآگاه فرد در برابر این تغییرات بسیار مقاومت کند؛ به همین دلیل، روانشناسان در چنین شرایطی با زبان بدن صحبت می کنند تا به ذهن شخص دسترسی و تسلط داشته باشند.
علاوه بر این، می توانید این اصطلاحات را در تلفن یا سایر دستگاه های صوتی خودتان داشته باشید تا در هر جایی بتوانید به آنها گوش کنید و هنگام انجام این عمل به آرامشی عمیق دست یابید. گوش دادن مداوم این اصطلاحات خود تأثیر فراوانی دارد حتی اگر شما مشغول به انجام کار دیگری باشید. نگران عدم تمرکز ذهنتان نباشید. این موضوع اهمیتی ندارد. گاهی ذهن توانایی تمرکز کردن را ندارد. علاوه بر این، ذهن غیرمتمرکزتان ممکن است نشانه ای از وجود انرژی های مرتبط با برخی باورهای منفی باشد که سعی در حذف کردن آن ها دارید و دچار مقاومت شده است؛ بنابراین، بهتر است ادامه دهید و فرصتی ایجاد کنید که تکنیک روی ذهنتان انجام شود. نکته ی مهم در این روش تغییر باورها این است که فرایند را آهسته انجام دهید و تلاش کنید حس کلمات را دریافت کنید.
از نشانه های خوب رهایی ذهن در این تکنیک از روش تغییر باورها می توان به ریلکس شدن بدن اشاره کرد مانند: خمیازه کشیدن، آه کشیدن، لرزیدن، احساساتی شدن. کافی است که این عمل را آهسته انجام دهید تا در صورت لزوم هر لحظه به بدن خود اجازه دهید که باورهای منفی خود را پردازش کند؛ بنابراین بهتر است از عجول بودن دست بردارید و اندکی صبور باشید.
گام اول: با منِ معنوی یا قدرت برتر خود ارتباط برقرار کنید
اولین مرحله در تکنیک تغییر باور Sweep این است که با منِ معنوی خود ارتباط برقرار کنید. هرکس به گونه ای با منِ معنوی خود ارتباط برقرار می کند مثلاً برخی افراد معمولاً با قرار دادن دستشان روی قلب خود به منِ معنوی یا منبع قدرت برتر خود متصل می شوند؛ با وجود این، اگر احساس می کنید که به روش دیگری میتوانید با منِ معنوی یا سایر منابع قدرت بدنی تان ارتباط بگیرید، می توانید روش خودتان را امتحان کنید؛ پس راحت باشید و به جای این کار، روش خودتان را برای برقراری ارتباط انجام دهید. برای مثال، می توانید دستتان را روی ناحیه ای بگذارید که به بهبودی نیاز دارد.
گام دوم: عبارات تکنیک Sweep را تکرار کنید
اگر احساس می کنید که برای پردازش این فرایند از روش تغییر باورها به زمان احتیاج دارید تا به مرحله ی خمیازه کشیدن، نفس عمیق کشیدن و غیره برسید، عبارات تکنیک Sweep را (مانند جملات زیر) به آرامی تکرار کنید؛ همچنین، مطمئن شوید که در این مسیر صبور هستید و با عجله عمل نمی کنید، زیرا این کار باید به روشی انجام شود که با ضمیر ناخودآگاهتان ارتباط برقرار کنید و حس امنیت به آن بدهید.
- حتی اگر چنین باوری در ذهنم داشتهباشم، قبول می کنم که دیگر برایم کارایی ندارد؛
- من به ضمیر ناخودآگاه خود تمام و کمال اجازه می دهم که به من کمک کند باور منفی را به طور دائمی و کامل از همه ی سلول های بدنم پاک کنم؛
- اکنون آزادم که همه ی باورهای گذشته ی موجود در ذهنم را کنار بگذارم و از مقاومت در برابر عبور از آن ها رهایی پیدا کرده ام؛
- اکنون آزادم که تمام ایده هایی را مطرح کنم که برای امنیت ذهنی ام به آنها نیاز دارم؛
- اکنون آزادم که تمام احساسات مربوط به شایستگی نداشتن برای رهایی از چنین باوری را کنار بگذارم؛
- من اکنون آزادم که همه ی دلایل آگاهانه و ناخودآگاه این باور نادرست را رها کنم؛
- اکنون آزادم که همهی دلایل آگاهانه و ناخودآگاه مربوط به نگاه داشتن چنین باوری را رها کنم؛
- اکنون آزادم که تمام الگوها، احساسات و خاطرات منفی مرتبط با آن باور منفی را رها کنم؛
- اکنون آزادم که تمام انرژی های زندگی گذشته ام را که موجب چسبیدن به چنین باوری می شدند، رها کنم؛
- تمام وجود من، از جمله واکنش های استرسی ذخیره شده در سلول های بدنم، در حال بهبود و پاک کردن این انرژی هستند؛
- من بهبود پیدا می کنم؛
- ذهنم را پاکسازی می کنم.
اکنون زمان تغییر باور منفی و ثبت باور مثبت در ذهنتان است. برای این کار باوری را به ذهنتان وارد کنید که نقطه ی مقابل اعتقادی باشد که به تازگی آن را کنار گذاشته اید. به عنوان مثال، اگر پیش از این باور داشتید که «من برای بهبودی خیلی آسیب دیده هستم»، می توانید باوری مانند «من کاملا قادر به بهبودی هستم» را به ذهنتان وارد کنید. یادتان باشد که بعد از اتمام کار چند نفس عمیق بکشید.
گام سوم: ذهنتان را چک کنید
بهتر است از آزمایش عضله ای استفاده کنید تا ببینید که باور منفی موردنظرتان را توانسته اید با استفاده از روش تغییر باورها کاملا از ذهنتان پاک کنید یا خیر. برای این منظور کافی است که باور مذکور را به شکل اصلی خودش دوباره بیان کنید و ببینید آیا بدنتان هنوز به این باور واکنش نشان می دهد یا اینکه دیگر چنین باوری به شما تعلق ندارد؛ البته انجام این کار به کمی زمان نیاز دارد.
اگر باور منفی موردنظر، به هر دلیلی، به طور کامل از ذهنتان پاک نشد، جای نگران نمی باشد. در این شرایط می توانید تکنیک Sweep را به تعداد کافی تکرار و دوباره امتحان کنید. این تکنیک به چندین بار تکرار آهسته، اقدام آگاهانه و تمرکز نیاز دارد.
در ادامه تکنیک دوم را در اختیار شما قرار می دهیم. گاهی برخی از تغییر باورهای با تکنیک دیگری نتیجه خواهد داشت بنابراین شما باید آگاهانه دقت کنید و بررسی کنید که ذهنتان به کدام تکنیک بهتر پاسخ می دهد. هر باوری قدرت متفاوتی دارد و ممکن است خیلی عمیق در درون ما نفوذ کرده باشد پس نیازمند تمرین های بیشتر و دقیق تری دارد.
نکته: می توانید از روش تغییر باورهای Sweep به طور مؤثری برای پاکسازی لایه های انرژی مؤثر در باورهای منفی استفاده کنید. اگر می خواهید از این تکنیک از روش برای پاکسازی لایهها استفاده کنید، به جای اینکه باور منفی موردنظرتان را در عبارات کلیدی ذکر کنید، می توانید از جمله ای مانند نمونه ی زیر استفاده کنید:
حتی اگر علائم وجود باورهای منفی، ترس، احساسات مربوط یا سایر موارد مرتبط به چنین باوری را داشته باشم، قبول می کنم که چنین چیزی دیگر برایم کارایی ندارد.
سپس می توانید متن فوق را متناسب با تمرکزتان روی هدف پاکسازی خاصی اصلاح کنید. با استفاده از این روش از تغییر باورها می توانید تقریبا برای پاک کردن هرچیزی از ذهنتان استفاده کنید، مانند احساس خاصی که در آن لحظه درگیرش هستید یا فکری که ذهنتان را درگیر کرده است.
دومین تکنیک تغییر باور: روش Chakra Tapping
چاکراها مراکز انرژی در حال چرخش در بدن هستند که داستان ها و تجربیات گذشته ی فرد را از طریق انرژی خود نگه می دارد. انرزی آن ها مستقیم به ذهن گره خورده است. تمامی اتفاقاتی که در اوایل کودکی رخ داده است. انرزی در این نقاط، دسترسی عالی برای رسیدن به باورهای منفی و تغییر این باورها تبدیل می کند.
در این مسیر می توانید از تکنیک EFT یا آزادسازی احساسات برای تغییر باور منفی خود استفاده کنید. این روش یکی از پرکاربرد ترین تکنیک های تغییر باور منفی به باورهای مثبت است. با وجود این قصد داریم شما را با چاکراها بیشتر آشنا کنیم و بدانید که آن ها چگونه تاریخچه ی انرژی های قسمت های مختلف بدن را در خو نگاه می دارند، از روش تغییر باور Chakra Tapping برای کشف باورهای منفی یا محدودکننده و جایگزین آن ها استفاده نمایید. بخاطر داشته باشید که در حقیقت باورهای ذهنی فقط داستان های قدیمی هستند که معمولاًَ از اوایل زندگی در ذهنتان ثبت شده اند.
با توجه به ارتباط بین باورها و سیستم چاکرای بدن انسان، برای جایگزین کردن باورهای منفی استفاده از تکنیک ضربه زدن روی چاکراها، که با سیستم مریدیان مرتبط هستند، به جای روش EFT، منطقی تر به نظر می رسد.سیستم مریدیان مربوط به طب سنتی چینی می باشد بر این اساس بیان می کند مسیرهایی در بدن وجود دارند که انرژی های حیاتی بدن درآن ها جریان دارند. استفاده از این تکنیک برای تغییر باورهای منفی، عمیق تر و مؤثرتر از روش رهاسازی احساسات از ذهن انسان می باشد و در عین حال به چاکراهای مهم بدن نیز به قدر کافی توجه می شود. اکنون برای این منظور همانند تکنیک EFT شروع می کنید با این تفاوت که روی نقاط چاکرا ضربه خواهید زد تا به سیستم چاکرای بدنتان دسترسی پیدا کنید.
بررسی سیستم چاکرای بدن و نقاط ضربه ی آن
سیستم چاکرای بدن از داستان های قدیمی سرچشمه گرفته است که نواحی مختلف بدن را دارای نقاط انرژی می دانستند. به این ترتیب با ضربه زدن روی هر یک از نقاط انرژی مورد نظر می توانید باورهای منفی مربوط به ذهنتان را تغییر یا حذف کنید. این نقاط به ترتیب: تاج، چشم سوم، گلو، قلب، خورشیدی، خاجی و ریشه را شامل می شوند.
- چاکرای هفتم؛ نقطهی تاج:
چاکرای تاج در بالای سر قرار دارد و نمادی از معنویت و ارتباط انسان با قدرتی بالاتر است. این چاکرا در بدن شامل انرژی آگاهی از توانایی برای اعتماد به زندگی، آگاهی از تحت مراقبت بودن و هدایت شدن در مسیر درست است. تمرکز چاکرای تاج کمک به فرد برای ارتباط با هدف زندگی و ارتباط او با منبع قدرت بالاتر است. نقطه ی ضربه در این چاکرا بالای سر روی جمجمه قرار دارد.
- چاکرای ششم؛ چشم سوم:
این چاکرا به طور مستقیم بین ابروها قرار دارد و نشاندهنده ی بینش، تخیل، تأمل و توانایی دیدن همه چیز به شکلی که در واقعیت هستند یا دلیل وجود داشتن آنها است. این نقطه ی انرژی در بدن قدرت درک را به انسان می دهد و تمرکز آن روی بینایی و هدایت درونی است. نقطه ی ضربه ی چاکرای چشم سوم در بین ابروها قرار دارد. (هنگام ضربه زدن به این نقطه باید بهآرامی عمل کنید.)
- چاکرای پنجم؛ گلو:
این چاکرا در مرکز گلو واقع شده و نشاندهنده ی قدرت بیان، ارتباط و ابراز حقیقت است. تمرکز چاکرای گلو روی ارتباط و بیان است. نقطه ی ضربه ی آن نیز پشت مهره ی گردن و جلوی گلو قرار دارد.
- چاکرای چهارم؛ قلب:
چاکرای قلب در مرکز قفسه ی سینه انسان قرار دارد. این چاکرا انرژی مربوط به عشق، صمیمیت، بخشش و توانایی عشق ورزیدن و دریافت آن را شامل می شود؛ همچنین، مسئول خواسته های قلبی فرد و کمک به او برای بروز این خواستهها می باشد. تمرکز چاکرای قلب روی عشق، برقراری روابط عاطفی و بهبودی درونی است. نقطه ی ضربه ی آن نیز در میان قفسه ی سینه و روی مرکز قلب قرار دارد.
- چاکرای سوم؛ خورشیدی:
چاکرای خورشیدی درست در زیر جناغ قرار دارد و احساس مربوط به عزتنفس و قدرت شخصی فرد (انتخابها و اقدامات شخصی او در جهان پیرامونش) را شامل می شود. انرژی چاکرای خورشیدی به اعتماد به نفس، عزت نفس و احساس توانایی برای کنترل زندگی مربوط می شود. این نقطه ی انرژی قضاوت ها و نظرات شخصی فرد درباره ی جهان و خودش را ذخیره می کند و تمرکز آن روی قدرت شخصی و ذهنیت مثبت او نسبت به مسائل پیرامونش است. نقطه ی ضربه ی آن ۴ انگشت بالاتر از ناف و در زیر جناغ قرار دارد.
- چاکرای دوم؛ خاجی:
چاکرای خاجی، که به آن چاکرای مرکز کلیه نیز گفته می شود، در ناحیه ی لگن و پشت ناف قرار دارد. این نقطه ی انرژی به خلاقیت، احساسات انسان و همچنین به شادی کودکانه ی او مرتبط است. چاکرای خاجی نشان دهنده ی جنسیت است و به روایت های زندگی و موقعیت هایی مربوط می شود که فرد از زمان کودکی در آن ها قرار می گیرد. تمرکز چاکرای خاجی روی احساسات، خلاقیت و شادی است. نقطه ی ضربه ی آن انتهای ستون فقرات و 5 سانتی متر پایین تر از ناف قرار دارد.
- چاکرای اول؛ ریشه:
چاکرای ریشه در زیر ستون فقرات قرار دارد. این نقطه ی انرژی نشان دهنده ی احساس امنیت و بقای فردی است. چاکرای ریشه به باورهای محدودکننده یا منفی، پول و هویت دوران کودکی انسان ها مربوط می شود و این موضوعات با مشکلاتی مانند رها شدن، عدم شایستگی و عدم امنیت مربوط هستند. تمرکز چاکرای ریشه روی ایمنی، امنیت و بقا می باشد. نقطه ی ضربه ی آن استخوان خاجی تحتانی، بین مقعد و دستگاه تناسلی یا بالای ران قرار دارد. در هنگام ضربه زدن به این نقطه می توانید دست هایتان را به حالت صاف نگه دارید، بهآرامی به رانهای خود سیلی بزنید، وانمود کنید که به طور مداوم در حال حرکت هستید و میخواهید که چیزی در آغوشتان بنشیند.
بعد از انجام روش های گفته شده برای تغییر باور، می توانید روی نقاط انرژی ذکر شده در هر مورد ضربه بزنید. با شروع از بالای سر خود روی نقاط انرژی ضربه بزنید و تا جای که ممکن بهتر است با جزئیات بیش تر ودقیق تری در رابطه با باورهای موردنظرتان صحبت کنید. هنگامی که این مسیر را طی می کنید باید وانمود کنید که درمورد باور منفی موردنظرتان با بهترین دوستتان سخن می گویید. به او بگویید که این باور چه احساسی به شما می دهد، چه خاطراتی مربوط به این باور را به یاد می آورید، این باور را در چه جایی از بدنتان احساس می کنید و هرچیز دیگری را که به ذهن شما خطور می کند، بیان کنید. این کار ممکن است از روند تکنیک تغییر باور رهاسازی احساسات یا EFT برایتان آشنا باشد.
گام اول: نحوه ی پیاده سازی دستورالعمل
مانند تکنیک تغییر باور EFT، کار را با تنظیم یک دستورالعمل پیاده سازی شروع کنید و به خاطر داشته باشید که این برنامه دو قسمت دارد که به صورت زیر است:
- حتی اگر … (تجربه را بیان کنید)، من باز هم … (ایدهی مثبت موردنظرتان را بیان کنید).
برای قسمت اول کافی است باور منفی موردنظرتان را وارد کنید. برای قسمت دوم هم میتوانید جمله ی مثبتی را بیان کنید تا جایگزین مناسبی برای تغییر باورتان شود. در واقع، در این عملکرد به خودتان می گویید که حتی اگر اتفاق بدی رخ دادهباشد (قسمت اول)، من ایدهی مثبتی را برای عبور از آن در نظر دارم (قسمت دوم).
- قسمت اول برنامه: حتی اگر… (باور منفی را بیان کنید)؛
- قسمت دوم برنامه: من… (ایدهی مثبت را جایگزین کنید).
در ادامه مثال هایی از ایده های مثبتی را عنوان کرده ایم که میتوانید برای قسمت دوم تکنیک تغییر باور از آنها استفاده کنید. این ایده ها عبارتند از:
- من خودم را کاملا دوست دارم و میپذیرم.
- من در لحظه ی حال زندگی می کنم.
من شایسته ی عشق هستم. - در هر حال، حالم خوب است.
- من تصمیم میگیرم که گذشته را رها کنم.
- من زیبا هستم.
- اکنون به ضمیر ناخودآگاهم اجازه میدهم که آن را رها کند.
در ادامه مثالی را از باورهای منفی بیان کرده ایم که در لیستی در بالا ارائه کرده بودیم:
- در صورت بهبودی تنها خواهم ماند؛ به این معنی که اطرافیان فقط به دلیل بیماریم دور من هستند.
عبارت کامل برای شروع گام اول میتواند اینطور باشد:
- حتی اگر در صورت بهبودی تنها بمانم، به هر حال ترجیح میدهم این باور را رها کنم.
گام دوم: هنگام ضربه زدن به نقطه ی چاکراها، از دستورالعمل پیادهسازی خود استفاده کنید
در گام دوم باید به طور مداوم روی نقطه ی چاکرا، نقطه ای روی قسمت بیرونی مچ دست در سمت چپ، ضربه بزنید و هم زمان سه بار جملهی کامل موردنظرتان از گام اول را بیان کنید.
گام سوم: به سایر نقاط ضربه بزنید
در مرحله ی بعدی باید روی سایر نقاط چاکرای بدن ضربه بزنید و درباره ی باور منفی موردنظرتان صحبت کنید؛ همچنین، میتوانید ترکیبی را از روشهای بیان باور منفی، صحبت کردن درمورد احساس تان نسبت به آن، فکر کردن به باور موردنظر با صدای بلند، چگونگی ایجاد این باور در ذهنتان و موارد دیگر استفاده کنید. پس از این گام، تا حدودی در روند تغییر باور پیشرفت خواهید کرد.
در واقع هدف این است روی باور منفی خود تمرکز کنید تا بتوانید انرژی لازم را به دست بیاورید و آن را از ذهنتان با جایگزین کردن مناسب، حذف کنید. اگر به طور موقت فقط روی باور مدنظر تمرکز کنید، اِشکالی ندارد، زیرا فقط با قبول اینکه چنین باوری را در ذهنتان دارید، نمیتوانید عقیده ی مثبت دیگری را جایگزین آن کنید. در واقع برای تغییر باورهای منفی، این تمرکز ضروری است و کلمات و عباراتی که استفاده می کنید، در دور اول اصلا مهم نیستند، بلکه فقط باید درمورد باورتان حرف بزنید و آن را مطرح کنید.
برای درک بهتر روند انجام این کار در تکنیک تغییر باور Chakra Tapping، در ادامه مثالی را میآوریم.
برای مثال، باور منفی «در صورت بهبودی تنها خواهم ماند» را در نظر بگیرید.
مرحله اول
- ضربه زدن به چاکرای تاج: بیان عبارت ممکن است من تنها شوم.
- ضربه زدن به چاکرای چشم سوم: بیان عبارت «مدتی است که از خودم مراقبت نمی کنم و حتی یادم نیست چگونه این کار را انجام دهم».
- ضربه زدن به چاکرای گلو: پذیرش این باور که اگر کسی به من کمک نکند، دوباره بیمار خواهم شد.
- ضربه زدن به چاکرای قلب: بیان عبارت «به یاد دارم وقتی که 20 ساله شدم، مادر به من گفت: ما دیگر از تو حمایت نخواهیم کرد».
- ضربه زدن به چاکرای خورشیدی: بیان عبارت «من بسیار ناامیدم که این باور باعث می شود که مانع بهبودیم شوم».
- ضربه زدن به چاکرای خاجی: بیان عبارت «من معتقدم که اگر بهتر شوم، مردم مرا رها خواهند کرد».
- ضربه زدن به چاکرای ریشه: پذیرش این باور که «بخشی از من واقعا معتقد است که نمی توانم از خودم مراقبت کنم».
دور دوم و سوم
در این مرحله از تکنیک تغییر باور Chakra Tapping، باید کاری را که در مرحله اول انجام دادید، برای چند مرحله دیگر تکرار کنید. استفاده از کلمات و عبارات دقیق و یکسان با مرحله اول مانعی ندارد و حتی گاهی اوقات بسیار مفید است. به یاد داشته باشید که طبیعی رفتار کنید و با هرآنچه در این روند پیش می آید، جلو بروید.
مرحله چهارم: استراحت کنید
کمی استراحت کنید، چند نفس عمیق بکشید و اگر لازم بود، خمیازه بکشید. این زمان کم به بدنتان کمک میکند تا نقاطی را که به آنها ضربه زدید، پردازش و انرژی آنها را به طور کامل آزاد کند.
مرحله پنجم: دور آخر را انجام دهید
در نهایت، یک بار دیگر روی نقاط انرژی ضربه بزنید و با بینشی مثبت تأیید کنید که میخواهید این انرژیها را دریافت کنید. در حالت ایده آل، انجام این کار با انرژی چیزی که بهتازگی حذف کردید، مخالفت میکند. برای مثال، فرض کنید که به طور متناوب با خودتان تکرار کنید «اکنون بهبودی خطری برایم ندارد». در این مرحله، به ترتیب با ضربه زدن روی هر نقطه میتوانید عبارت بهبودی برای تغییر باور را تکرار کنید.
مرحله ششم: همه چیز را چک کنید
به احتمال زیاد، تا این مرحله بر باورهای منفی خود غلبه کردهاید؛ بنابراین، از تست عضله ای استفاده کنید تا باورهای منفی ناخودآگاه خود را شناسایی کنید. برای این منظور باور موردنظر را به شکل اصلی آن بیان کنید و ببینید که آیا بدنتان هنوز هم به چنین باوری واکنش نشان می دهد یا خیر؛ به این معنی که آیا هنوز هم به آن باور دارید یا چنین باوری دیگر در ذهنتان وجود ندارد. اگر از تست عضله ای استفاده نمی کنید، به درک مستقیم خود رجوع کنید تا دریابید که تغییر باور مورد نظر در ذهنتان اتفاق افتاده است یا خیر.
اگر متوجه شدید که هنوز هم باور موردنظر از ذهنتان حذف نشدهاست، نگران نباشید، زیرا با تکرار در اجرای این تکنیکها در نهایت به موفقیت می رسید؛ بنابراین، بهتر است در این شرایط روند ضربه زدن به چاکرا را چند بار دیگر تکرار کنید. می توانید روی نقاط چاکرا ضربه بزنید تا هر نوع انرژی راکد در بدنتان را به جریان درآورید. برای این کار کافی است به مدت چند دقیقه روی نقطه ای ضربه بزنید که احساس می کنید مسدود شدهاست.
تکنیک سوم: تغییر باور در ان ال پی (NLP)
1- ابتدا باور منفی که تصمیم دارید تغییر دهید را مشخص کنید و آن را یادداشت کنید. برای شناسایی باورها به رفتارهای خود در زمینههای مختلف دقت کنید. مثلاً فردی باور دارد عشق دست نیافتنی است.
2- در یک جای آرام و راحتی قرار بگیرید که بتوانید تمرین را به درستی و خیال آسوده انجام دهید. سپس با چند نفس عمیق و آرام شکمی بدن خود را کمی ریلکس کنید و با چشم بسته به جمله باور منفی فکر کنید و اجازه دهید تصویر این باور بهصورت ناخودآگاه به ذهنتان بیاید. با دقت به تصویری که در ذهنتان شکل می گیرد نگاه کنید.
بهعنوانمثال فکر کنید عشق دست نیافتنی است و ببینید چه تصویری به ذهنتان میآید و بعد از تشخیص کلیات تصویر به رنگ، اندازه، فاصله و تمامی جزئیات آن توجه کنید و آن را به ذهن بسپارید و چشمتان را باز کنید و ادامه تکنیک را انجام دهید.
3- یکی از باورهای قدرتمند خود را انتخاب کنید که قلباً به آن اعتقاد دارید و نتایج بسیار خوبی از آن گرفته اید؛ مانند اینکه من آدم توانمندی هستم. یا می توانید از یک باور حقیقی مثل اینکه خورشید هر روز صبح طلوع می کند استفاده کنید.
بعد از شناسایی باور مثبت مانند مرحله قبل در حالت آرامش با چشمان بسته به این باور فکر می کنید و می بینید چه تصویری به ذهنتان می آید و با مشخص شدن ماهیت کلی تصویر سؤالات زیر را از خود می پرسید و با دقت کردن به تصویر به آنها جواب می دهید و جواب ها را یادداشت می کنید.
ببینید آیا تصویر باور مثبت یا حقیقی شما …
– فیلم و متحرک است یا عکس و ثابت؟
– تخت و دو بعدی است یا سه بعدی؟
– اندازه اش بزرگ است یا کوچک؟
– فاصله اش دور است یا نزدیک؟
– دارای قاب است یا بدون قاب؟
– سیاه و سفید است یا رنگی؟
– برجسته است یا صاف؟
– تاریک است یا روشن؟
– شفاف است یا تار؟
– دارای صدا است یا بدون صدا؟ (اگر صدا دارد آیا خصوصیت منحصربهفرد و قابلتوجهی در صدا است؟)
– احساس خاصی در تصویر وجود دارد؟
4- بعد از گذراندن مرحله قبل در تصویر باور مثبت، باور جدید و مؤثری که می خواهید آن را جایگزین باور منفی بکنید مشخص کنید. مثلاً باور منفی این بود که عشق دست نیافتنی است و شما به جای آن باور جدید و مثبت را به دلخواه انتخاب کنید که در اینجا می توانید از این باور استفاده کنید که من لیاقت داشتن عشق واقعی را دارم. پس از مشخص شدن، باور جدید خود را در جایی یادداشت کنید.
بعد از شفاف شدن جمله باور جدید و مؤثر دوباره در حالت آرامش چشمتان را می بندید و به این باور فکر کنید و اجازه دهید تا تصویر موجود به ذهنتان بیاید یا حتی می توانید یک تصویر جدید خودتان برای این باور بسازید و بعد از مشخص شدن ماهیت کلی تصویر باور جدید مجدد سؤالات زیر را از خود بپرسید و پاسخ آن ها را یادداشت کنید.
ببینید آیا تصویر باور جدید و مؤثر شما …
– فیلم و متحرک است یا عکس و ثابت؟
– تخت و دوبعدی است یا سهبعدی؟
– اندازهاش بزرگ است یا کوچک؟
– فاصلهاش دور است یا نزدیک؟
– دارای قاب است یا بدون قاب؟
– سیاهوسفید است یا رنگی؟
– برجسته است یا صاف؟
– تاریک است یا روشن؟
– شفاف است یا تار؟
– دارای صدا است یا بدون صدا؟ (اگر صدا دارد آیا خصوصیت منحصربهفرد و قابلتوجهی در صدا است؟)
– احساس خاصی در تصویر وجود دارد؟
5- در این مرحله لیست پاسخ باور مثبت و باور جدید را که همان ساب مدالیته های این باورها هستند در روبروی خود قرار دهید و مقایسه کنید کدام پاسخها در لیست باور جدید متفاوت است بعد از مشخص شدن تصویر باور جدید را روبروی خود تجسم کنید و کیفیت های متفاوت را تغییر دهید.
در اینجا چون خصوصیات و کیفیتهای باور مثبت برای شما واضح تر است و دارای قدرت بیشتری می باشد آن را به تصویر باور جدید انتقال می دهید یعنی خصوصیاتی که در باور مثبت است و در باور جدید عکس آن است را تغییر دهید و خصوصیات مشابه را تغییر نمیدهید. منظور از کیفیت و خصوصیت باور همان دوری و نزدیکی، تاریک و روشنی و تمامی اجزایی است که در سؤالات به آنها اشاره شد.
به طور مثال تصویر باور مثبت به شکل عکس و ثابت است و تصویر باور جدید به شکل متحرک و فیلم است در اینجا چون هدف انتقال کیفیتهای باور مثبت به باور جدید است تصویر باور جدید که در روبرویتان تجسم کردید اگر به صورت فیلم است را نیز به شکل عکس و ثابت تغییر دهید و تمامی سؤالات و کیفیت های متفاوت دیگر را نیز به همین شکل انجام دهید.
6- در آخرین مرحله بعد از تغییر کیفیت های تصویر باور جدید، تصویر باور منفی که در ابتدا شناسایی کرده بودید را بهصورت بزرگی در مقابل خود تجسم کنید و در گوشه پایین سمت راست آن، تصویر باور جدید که اصلاح شده بود را به صورت کوچکی قرار دهید و تصور کنید عکس کوچک باور جدید بزرگ می شود و تمام عکس بزرگ را در برمی گیرد.
در این قسمت بزرگ شدن عکس کوچک (تصویر باور جدید) را با سرعت مانند فلش زدن یک دوربین اجرا کنید و زمانی که تصویر کوچک کامل روی تصویر بزرگ را گرفت یک لحظه صفحه را تماماً سفید کنید و این عمل را حداقل 15 مرتبه انجام دهید و با هر بار بزرگ شدن تصویر باور جدید این تصویر شفاف تر و واضح تر میشود و تصویر باور محدود اینقدر تار میشود تا محو شود و کاملاً از بین برود.
7- بعد از اتمام تمرین بالا شما یک تصویر جدید و باکیفیت از باور جدید و مؤثر دارید که از این به بعد آن را روزی چند بار در ذهن خود مرور کنید و یا می توانید آن را مرور کنید.
تکنیک چهارم: تغییر باور با کنترل گفتگوی درونی خود
یکی دیگر از روش های تغییر باور منفی به باور مثبت این است که شما بتوانید گفتگوها و صحبت های درونی خود را کنترل کرده و تغییر دهید. در ابتدا، این کلمات قدرتمندترین کلماتی هستند که می توانید با خود تکرار کنید: «من خودم را دوست دارم، من خودم را دوست دارم، من خودم را دوست دارم». هرگاه این کلمات را بیان می کنید، به راحتی می توانید باورهای غلط خود راشناسایی کرده و تغییر دهید، ترسهایتان را کنار بگذارید، جرأت خود را افزایش دهید و بر افکار، احساسات و نظرات خود تأثیر مثبت بگذارید. این کلمات به قدری قدرتمند و مثبت هستند که ذهن و ضمیر ناخودآگاه شما، بیدرنگ آن ها را مثل یک دستور قبول می کند و احساس بهتری را به شما منتقل خواهد کرد.
بنابراین باید تلاش کنید که گفتگوهای درونی خود را مثبت کنید تا ذهنیت شما را نسبت به خودتان تغییر دهید. وجود گفتگوهای درونی منفی و محدودکننده، توان شما را از ادامه مسیر محدود کرده و احساس ناخوشایندی را نسبت به خودتان ایجاد میکند.
چگونه می توان باورهای درست را جایگزین باورهای منفی یا محدود کننده کرد؟
اکنون که باورهای منفی یا محدود کننده ی خود را شناسایی کردید وقت آن رسیده است که با کمک تکنیک های تغییر باور آن ها را با باورهای مثبت یا تقویت کننده جایگزین کنید. برای باورهای منفی که دارید جای نگرانی نیست. این باورها سال ها در درون شما وجود داشته اند برای جایگزین کردن آن ها با باورهای مثبت و یا تقویت کننده بهتر است کمی صبور باشید. این امر با تمرین و تلاش حتماً به موفقیت خواهد رسید.
گام ۱ تکنیک تغییر باور
در گام اول از تکنیک تغییر باور، یک باور منفی را انتخاب کنید و به این فکر کنید که چگونه مانع پیشرفت شما شده و موجب ضرر و شکست شما شده است. به طور مثال، تصور کنید باور منفی شما این است که هرکس به شما نزدیک می شود قصد آسیب زدن به شما را دارد. شاید این امر شما را به بدبینی نسبت به افرادی که با آنها معاشرت دارید دچار کند و در نهایت نتوانید با آن ها به درستی ارتباط برقرار کنید. یا شاید شما هیچ دوست صمیمیای ندارید، زیرا میترسید به شما آسیب برسانند.
گام ۲ تکنیک تغییر باور
مرحله ی دوم تکنیک تغییر باور این است که اعتقاد منفی را که دارید، در نظر بگیرید و به حقیقت هایی فکر کنید که نادرست بودن این باور را تأیید میکنند. با استفاده از مثال قبلی درمورد بدبینی نسبت به دیگران، به این فکر کنید که شخصی که با او ملاقات کردهاید، حقیقتی را برای شما بیان کرده است که عنوان کردنش برایش سخت بوده است.
یا ممکن است به رابطهی دوستانهای در گذشته فکر کنید که دوستتان هرگز به شما دروغ نگفته و شما را ناامید نکردهاست. شواهد را به نحوی درک کنید که در قلب و ذهن خود بپذیرید که باور منفی شما نادرست بوده است. تلاش کنید زمانی را به فکر کردن به این موضوع اختصاص دهید تا بدانید که باور منفی شما بر اساس واقعیت نبوده است و با کمک تکنیک تغییر باور این باور منفی را اصلاح کنید.
گام ۳ تکنیک تغییر باور
باور محدودکننده یا منفی خود را با یک باور مثبت جایگزین کنید. مثال بدبینی را در نظر بگیرید؛ می توانید به خود بگویید که بیش تر مردم درستکار و صادق هستند. شما برای تقویت این باور از شواهد موجود استفاده کنید. تلاش کنید اعتقاد منفی قدیمی خود را رها کنید؛ بپذیرید که نادرست بوده و شما را محدود کرده است. اکنون به آخرین مرحله از تکنیک تغییر باور میپردازیم.
گام ۴ تکنیک تغییر باور
مرحله ی آخر تکنیک تغییر باور این است که هر روز باورهای جدید را به خودتان یادآوری کنید. به خاطر داشته باشید که بیش تر افراد عمرشان را صرف اعتقادات منفی خود کرده اند؛ بنابراین، جایگزین کردن آنها با سایر باورها کمی زمان خواهد برد.
با تکنیک تغییر باور هرچه بیشتر و به طور آگاهانه عقاید جدیدتان را به خود یادآوری کنید، به آنها بیشتر و عمیق تر نگاه کنید. باورهای مثبت جدید خود را عمیق احساس کنید. در این صورت می توانید به سرعت باورهای جدید مثبت را جایگزین باورهای منفی گذشته کنید. شاید دوست داشته باشید به محض بیدار شدن از خواب، بارها و بارها در طول روز باورهای جدید مثبت را به خود یادآوری کنید.
این کار ضروری است، زیرا آنچه انجام میدهید یادآوری قدرت و توانمندی به خودتان است. هرچه این تلاش و تکرار را انجام دهید، در ضمیر ناخودآگاه شما باور و اعتقادات جدید مثبت زودتر جایگزین می شود و ضمیر ناخوداگاه به القای افکار، احساسات و اعمال مورد نظر می پردازد. سیستم های اعتقادی شما قدرتمند هستند و تقریبا بر هر آنچه فکر می کنید، احساس می کنید و انجام می دهید، تأثیر می گذارند.
نکات مهم در مورد باورهای ناخودآگاه در تکنیک تغییر باور
بخش زیادی از تمرکز افراد در این مطلب روی تکنیک تغییر باور منفی بود که با اهداف و پیشرفت فرد مخالفت می کردند و مانع های بزرگی بودند؛ با وجود این، باورهای دیگری نیز وجود دارند که در ادامه به آنها اشاره می کنیم. این نوع باورها ممکن است با اهداف و پیشرفت فرد مخالف نباشند، اما می توانند سبب ایجاد استرس در بدن افراد شود که مانع بهبودی آن ها شوند! به این معنا که رابطه های استرس زا یا واکنش فرد نسبت به این نوع باورها برای او مفید نیستند.
در ادامه چند نمونه از این نوع باورهای منفی را آوردهایم:
- مادر خواهرم را بیشتر از من دوست دارد.
- من همیشه از برنامه هایم عقب خواهم ماند.
- من نادان هستم.
- من همیشه تنها هستم.
- من یک دست پا چلفتی هستم.
- من از عهده ی هیچ کاری بر نمی آییم.
- من آسیب دیده هستم.
- من همیشه شکست می خورم.
- من موفق نمی شوم.
- اگر عواطفم را بیان کنم دیگران من را مسخره خواهند کرد.
- من فقط در مواقعی که دیگران خوشحال هستند، در امنیت هستم.
- برای نشان دادن خود واقعیم به اجازه نیاز دارم.
- اگر احساساتم را بیان کنم، اتفاق بدی رخ می دهد.
با مطالعه این موارد احتمالاً متوجه خواهید شد که وجود چنین باورهای مانع رشد و بهبودی افراد می شود. این نوع باورهای منفی اگر برای شما آسیب زا نباشند قطعاً سودمند و مفید هم نخواهند بود. حتی اگر باوری در حال حاضر واقعیت داشتهباشد، مانند «من هوش کافی ندارم»، استفاده از این روش برای پاکسازی واکنش های استرس زا پیرامون چنین باور مضری نتایج شگفت انگیزی را به دنبال دارد.
به خاطر داشتهباشید که آنچه امروز در حقیقت هستید نتیچه باورهای شما هست؛ بنابراین، ممکن است درمورد آنچه در ابتدای زندگی شما رخ داده و به شکل گیری و تغییر باورهای شما تبدیل شده است، سناریو مرغ و تخممرغ را در نظر داشته باشید، اما توجه کنید که تغییر یکی از آن ها میتواند دیگری را نیز تغییر دهد!
انسان ها در مسیر زندگی با دنیایی که در حال تغییر است، هستند و با یکدیگر در تعامل می باشند. در این تعامل و ارتباط ممکن است باورهایی را برای یکدیگر بسازند. باور های مثبت و توانمند افراد قسمت باورنکردنی از این جهان هستی می باشند. برای کشف باورهای منفی و غیر مفید و تغییر آن ها در ذهن تان پیشنهاد می کنم که به حقیقت وجودی خودتان بنگرید. بنابراین واقعیت وجودی هر انسانی بازتاب عقاید و باورهای اوست. به همین سبب کافی است به زندگی خودتان نگاهی بیندازید می توانید به باورهایتان پی ببرید.
برای مثال، اگر حقیقت وجودتان این است که عشق کافی دریافت نمی کنید، ممکن است این باور را داشته باشید که «برای دوست داشته شدن کافی نیستم» یا «من لیاقت داشتن عشق را ندارم». اگر احساس می کنید که همه چیز مخالف مطابق میلتان پیش می رود، ممکن است این باور منفی را در ذهنتان داشته باشید که «وقایع خوب برای همه، غیر از من، اتفاق می افتند». به عبارت دیگر، اگر متوجه شده اید که الگوهای نادرستی در زندگیتان تکرار می شود بهتر است به تغییر باورهایتان بپردازید.
نتیجه گیری:
همه ی انسان ها می توانند برای زندگی خود انتخاب هایی داشته باشند. این انتخاب ها می تواند تأثیر گرفته از عوامل مختلفی باشد. باور یکی ار مهمترین مواردی است که بر ذهن تأثیر مستقیم گذاشته و در نتیجه بر موفقیت افراد مؤثر خواهد بود. همه ی انسان ها در تلاش هستند که موانع موفقیت و پیشرفت شان را در زندگی خود حذف کنند. تغییر باورهای منفی و محدود کننده یکی از این موانع بسیار مهم است. برای اینکه بتوانید به رشد و بهبود بیشتری دست یابید، توصیه می کنم به اصلاح باورهای درونی خود بپردازید. دست کم می توانید برای مدتی این کار را انجام دهید و نتاج آن را بررسی کنید. به شما حتم می دهم اگر سودی نداشته باشد قطعاً ضرر هم نخواهید کرد.
امید به اینکه این مطالب برای شما مفید واقع شده باشد. موفق شاد باشید.